کافکا در کرانه – هاروکی موراکامی
عشق میتواند در جهان طرحی نو دراندازد ، بنابراین وقتی پای عشق در بین باشد هر چیزی ممکن است . این بریده کتاب از رمان «کافکا در کرانه» اثر هاروکی موراکامی ترجمه ی مهدی غبرائی گلچین شده .
عشق میتواند در جهان طرحی نو دراندازد ، بنابراین وقتی پای عشق در بین باشد هر چیزی ممکن است . این بریده کتاب از رمان «کافکا در کرانه» اثر هاروکی موراکامی ترجمه ی مهدی غبرائی گلچین شده .
هر یک از ما چیزی را از دست میدهیم که برایمان عزیز است . فرصت های از دست رفته ، امکانات از دست رفته ، احساساتی که هرگز نمیتوانیم برشان گردانیم . این قسمتی از آن چیزی است که به
سرباز که بودیم تمرینمان میدادند که چطور سرنیزه را توی شکم دشمن فرو کنیم . میدانی چطور باید سرنیزه را تو دل یکی فرو برد؟ اول سرنیزه را فرو میکنی تو شکمش ، بعد به دو طرف می چرخانی .
میدانی نظریه هزارتو اولین بار از کجا آمد ؟ از بین النهرین باستان آمده . آنها دل و روده ی جانوران را بیرون میکشیدند – به نظرم گاهی هم دل و روده آدمیزاد را – و از شکل آن برای
خیلی چیزها هست که تقصیر تو نیست ، یا تقصیر من . تقصیر پیشگویی ها هم نیست ، یا نفرین ها یا DNA ، یا پوچی . تقصیر ساختارگرایی یا سومین انقلاب صنعتی هم نیست . همه میمیریم و ناپدید
بیشتر آدمهای دنیا سعی نمیکنند آزاد باشند ، فقط فکر میکنند که آزادند . همهاش توهم است . بیشتر آدمهای دنیا اگر آزادشان بگذاری بدجوری توی هچل میافتند . بهتر است یادت باشد ، مردم عملاً ترجیح میدهند آزاد نباشند
کار دنیا هزار چرخ و واچرخ دارد ، به همین دلیل هم ما سه بعدی هستیم . اگر میخواهی همه چیز همیشه خوب و سرراست باشد باید در جهانی که با گونیا ساختهاند زندگی کنی ! این بریده کتاب از
هیچکس نمیتواند پیشگویی کند که استعداد کجا میرود . گاهی وقتها خیلی ساده ناپدید میشود . بعضی وقتها هم به زمین فرو میرود و مثل جویباری زیرزمینی جریان مییابد و خدا میداند کجا میرود ! این بریده کتاب از رمان
میپرسم : «تا حالا عاشق شده ای؟» به من زل میزند و یکه میخورد . «تو چه فکر میکنی ؟ من که ستاره ی دریایی یا درخت فلفل نیستم . آدمیزادی هستم که نفس میکشد . البته که عاشق شده
گربه ها را فقط برای تفریح نمیکشم . آنقدر روانی نیستم که این کار را سرگرم کننده بدانم . آدم اهل تفننی هم نیستم که وقت زیاد دارد . جمع کردن و کشتن این همه گربه وقت و تلاش زیادی