تاریخ فلسفه یونان ؛ آلکمایون و کسنوفانس – دبلیو کی سی گاتری
آلکمایون اهل کروتون آخرین نویسنده ای است که او را فیثاغوری نامیده اند ، اما ارسطو که او را چنان با اهمیت میداند که در ردّ وی کتابی نوشته است ، او را به روشنی از فیثاغوریان تمییز میدهد .
آلکمایون اهل کروتون آخرین نویسنده ای است که او را فیثاغوری نامیده اند ، اما ارسطو که او را چنان با اهمیت میداند که در ردّ وی کتابی نوشته است ، او را به روشنی از فیثاغوریان تمییز میدهد .
به نظر فیثاغوریان ، زمین نه تنها کروی است ، بلکه مرکز جهان نیست . زمین و سیارات همراه با خورشید ، گرد آتش مرکزی یا «کانون جهان» (که با عدد یک یکی گرفته شده است) میگردند . عالم ،
وقتی که امر بر این دایر شد که اعداد معین به اشیاء معین تخصیص داده شود ، طبیعتاً میدان برای همه گونه تصورات و تفننات خودسرانه و دلخواه گشوده شد . مثلاً ، هرچند ممکن است ما بتوانیم کمابیش بفهمیم
آیین اُرفه ای درواقع بیشتر یک دین بوده است تا یک فلسفه ، هر چد چنانکه از قطعه ی مشهور «زئوس سر است ، زئوس پیکر است ، از زئوس است که همه چیز پدید آمده » دیده میشود ،
دریافتن این نکته اهمیت دارد که فیثاغوریان صرفاً جمعی از شاگردان فیثاغورث ، کم یا بیش مستقل و جدا از یکدیگر نبودند ؛ آنان اعضای جمعیت یا انجمنی دینی بودند که فیثاغورس ، اهل ساموس ، در کروتون در جنوب
از نظرگاه فیثاغوریان همه چیز تجسم عدد بود . و این آنچه را ما انتزاعیات مینامیم ، نیز شامل میشد مانند عدالت و آمیزش و فرصت ، و این امر به همه ی انواع مشکلاتی منجر شد که هیچکدام از
مهمترین ویژگی جهانشناسی فیثاغوریان که ارسطو ضبط کرده است این است که آنها زمین را از مرکز عالم برداشتند و سیاره ی گردانی ساختند که مانند سیاره های دیگر گرد مرکز میگردد . این ایده در اندیشه ی ماقبل افلاطونی
ارسطو : «از آنجا که به نظر میرسد ماهیت هر چیزی به اعداد شبیه است ، و اعداد در سراسر جهان طبیعت سریان دارند ، فیثاغوریان پنداشتند که عناصر اعداد همان عناصر همه ی موجودات است ، و کل جهان
ارسطو : «فیثاغوریان ، از آنجا که دیدند بسیاری از اوصاف اعداد با اشیاء محسوس متعلق است ، پنداشتند که اشیاءِ موجود اعدادند ، نه اعدادی که وجود مجزا دارند ، بلکه اشیاء واقعا از اعداد به وجود آمدهاند .
آنچه فیثاغوریان درصدد یافتنش بودند نه ماده ی اولیه ی جهان بود و نه تغییرات فیزیکیِ به حاصل آورنده ی جهان ، بلکه آنها قبل از هر چیز به دنبال تبیین نظم بودند ، که بر چشم و بر ذهن