تاملات / مارکوس اورلیوس – بریده ۶۶
زندگی کوتاه است، و تنها ثمره این زندگی خاکی آن است که در درون مقدس باشی و در بیرون به دیگران خدمت کنی.
زندگی کوتاه است، و تنها ثمره این زندگی خاکی آن است که در درون مقدس باشی و در بیرون به دیگران خدمت کنی.
میتوانی در این جهان همان زندگی جهان دیگر را داشته باشی. ولی اگر آدمیان چنین اجازه ای به تو نمیدهند، در این صورت زندگی را ترک کن؛ و افسوس چیزی را مخور. بگو «کلبه پر دود است، پس بیرون می
از آغاز روز، همان وقتی که میلی به ترک بستر نداری، در این فکر باش که «من برای کاری انسانی از خواب برمیخیزم».
طوری زندگی نکن که انگار هزار سال زنده خواهی بود. مرگ به تو بسیار نزدیک است، تا زندهای و قدرت داری بکوش از خود انسانی خوب بسازی.
مردم همانگونه رفتار میکنند که باید رفتار کنند، اگر جز این توقعی داشته باشی مثل آن است که انتظار داشته باشی درخت انجیر شیره دیگری داشته باشد.
قواعد زندگانی ات را مختصر کن، ولی قواعد اساسی را از یاد مبر.
اگر قرار باشد که سه هزار سال یا حتی سی هزار سال زندگی کنی، به یاد داشته باش که تنها زندگیای که انسان میتواند از دست بدهد، زندگیای است که در لحظه اکنون دارد.این امر بدین معناست که طولانیترین و
تیره بخت ترین انسان کسی است که سودای فهم کل خلقت را در سر داشته باشد، و با دقتی کنجکاوانه در پی کشف اسرار روح دیگران باشد غافل از آنکه به روح خویش پرداختن، و خادم وفادارش بودن او را
تو میتوانی همین حالا زندگی را ترک کنی، بگذار همین اصل بر گفتار و کردار و افکارت حاکم باشد. اگر خدایان وجود داشته باشند، ترک کردن انسانها وحشتناک نیست، زیرا نخواهند گذاشت به تو آسیبی رسد. اگر هم خدایی وجود
آن کس که در فکر ارواح دیگران نیست تیرهبخت نخواهد بود؛ ولی کسانی که حساب روح خویش را نگه نمی دارند به یقین بدبختند.