دختری با پرتقال – یوستین گردر
زندگی مانند لاتاری بزرگی است که فقط بلیط های برنده آن را میشود دید. این بریده کتاب از رمان «دختری با پرتقال» اثر یوستین گردر ترجمه امید اقتداری گلچین شده است .
زندگی مانند لاتاری بزرگی است که فقط بلیط های برنده آن را میشود دید. این بریده کتاب از رمان «دختری با پرتقال» اثر یوستین گردر ترجمه امید اقتداری گلچین شده است .
حس می کنم قربانی حقه ای فریبکارانه هستم چون اول کسی میگوید: بفرمایید ، تمام جهان را داری که سماق بمکی . این پستانک توست ، این مجموعه قطار توست ، این مدرسه ای است که پاییز به آن خواهی
وقتی پدر و من با هم در فضا سیر می کردیم او ناگهان شروع به گریه کرد ، فهمیدم در جهان هیچ چیز نیست که بتوان به آن تکیه کرد. این بریده کتاب از رمان «دختری با پرتقال» اثر یوستین
یادم میآید چطور چند روز پیش تو و من چند ساعت وقت را با بازی کامپیوتری کشتیم. شاید بازی من را بیشتر از تو سرگرم میکرد. من به شدت به وقفه ی کوتاهی از همه فکر هایم نیاز داشتم .
در انتخاب زندگی ، مرگ را نیز انتخاب می کنی. این بریده کتاب از رمان «دختری با پرتقال» اثر یوستین گردر ترجمه امید اقتداری گلچین شده است .
برای ما انسان ها از دست دادن چیزی که برایمان عزیز است بدتر از این است که هرگز آن را نمی داشتیم . این بریده کتاب از رمان «دختری با پرتقال» اثر یوستین گردر ترجمه امید اقتداری گلچین شده است
یکی از مسری ترین چیز هایی که می شناسم خنده است . اما اندوه نیز واگیردار است . ترس فرق میکند . ترس به اندازه خنده و اندوه انتقال پذیر نیست ، که این خوب هم هست . ترس تقریبا
یک آدم چیست ؟ یک آدم چقدر ارزش دارد ؟ آیا چیزی نیست جز غباری که به هوا بلند و یا با بادها پخش میشود ؟ این بریده کتاب از رمان «دختری با پرتقال» اثر یوستین گردر ترجمه امید اقتداری
اگر تمام تاریخچه عالم در چارچوب زمانی یک روز منفرد شرح داده میشد ، کره ی زمین تا اواخر بعد از ظهر شکل میگرفت. دایناسورها چند دقیقه قبل از نیمه شب از راه میرسیدند . وانسان فقط در دو ثانیه
دستهایم را روی شانه هایش گذاشتم و به سبکی لبش را بوسیدم. او گفت : « نه باید درست من را ببوسی و باید من را در آغوشت بگیری» آنطور که دختر پرتقالی دستور داد کردم . او بود که