تاریخ فلسفه یونان ؛ آلکمایون و کسنوفانس – دبلیو کی سی گاتری
از نظرگاه امپدکلس و بعدها ارسطو ، فعالیت روانی در قلب متمرکز است ولی از نظرگاه آلکمایون در سر به این دلیل که آلکمایون معتقد بود که سر اولین عضو جنین است که شکل میگیرد . تشخیص روشن مغز به
از نظرگاه امپدکلس و بعدها ارسطو ، فعالیت روانی در قلب متمرکز است ولی از نظرگاه آلکمایون در سر به این دلیل که آلکمایون معتقد بود که سر اولین عضو جنین است که شکل میگیرد . تشخیص روشن مغز به
تئوفراستوس : « از میان کسانی که ادراک حسی را از طریق ناهمانندها تبیین میکنند آلکمایون با طبقه بندی کردن تفاوت بین انسانها و حیوانات پست تر آغاز میکند . او میگوید ، انسان با حیوانات دیگر در این تفاوت
همه ی آنچه در مورد دیدگاههای آلکمایون میدانیم ترجیح امر ملموس ، به عوان اساس محکمی برای مشاهده ، و بی شباهت به فرضیه سازی پادرهوا و ساده انگاری است . او عنایتی به اثبات آرخه ی واحدی ندارد که
آلکمایون علاقه شدیدی به پزشکی و فیزیولوژی داشته است ، و این دلبستگی او کل اندیشه اش را تحت تأثیر قرار داده است . اما او پیش از عصر تخصص گرایی می زیسته است . در عصر وی مطالعه ی
آلکمایون اهل کروتون آخرین نویسنده ای است که او را فیثاغوری نامیده اند ، اما ارسطو که او را چنان با اهمیت میداند که در ردّ وی کتابی نوشته است ، او را به روشنی از فیثاغوریان تمییز میدهد .
آلکمایون میگوید که آنچه حافظ سلامتی است عبارت است از تعادل نیروها -تر ، خشک ، سرد ، گرم ، شیرین ، و مانند آن – در صورتی که حاکمیت عنان گسیخته ی هر یک از آنها موجب بیماری میشود.