فیه ما فیه / مولوی – بریده ۶۰
میان خیال و خیال فرق بسیار است. مهندس دانا خیال بنیاد خانهای کرد و غیر مهندس هم خیال کرد. فرق عظیم باشد. زیرا خیالِ مهندس به حقیقت نزدیکتر است.
میان خیال و خیال فرق بسیار است. مهندس دانا خیال بنیاد خانهای کرد و غیر مهندس هم خیال کرد. فرق عظیم باشد. زیرا خیالِ مهندس به حقیقت نزدیکتر است.
هرجا که باشی و در هر حال که باشی جهد کن تا محبّ باشی و عاشق باشی.
شیخی از هندوستان قصدِ بزرگی کرد چون به تبریز رسید بر درِ زاویهٔ شیخ رسید. از اندرون زاویه آواز آمد که «بازگرد، در حقّ تو نفع این است که برین در رسیدی. اگر شیخ را ببینی تُرا زیان دارد.» سخنِ
گربه را میخواستند که بگیرند هیچ ممکن نمیشد. روزی آن گربه به صیدِ مرغی مشغول بود، غافل شد او را بگرفتند.
در راه چون کاروان را در موضعی میزنند ایشان دو سه سنگ بر هم می نهند جهت نشان، یعنی اینجا موضع خطر است. این گورها نیز همچنین نشانی است محسوس برای محل خطر!
در زمان عمر رضی الله عنه شخصی بود سخت پیر شده بود تا به حدی که فرزندش او را شیر میداد و چون طفلان می پرورد. عمر رضی الله عنه به آن دختر فرمود که «درین زمان مانند تو که
در قیامت چون نمازها را بیارند در ترازو نهند و روزهها را و صدقه ها را را همچنین. اما چون محبّت را بیارند، محبّت در ترازو نگنجد.
همه را دوست دار تا همیشه در گل و گلستان باشی. و چون همه را دشمن داری، خیال دشمنان در نظر میآید، چنان است که شب و روز در خارستان و مارستان میگردی.
اگر کسی در حقّ کسی نیک گوید آن خیر و نیکی به وی عاید شود. و در حقیقت، آن ثنا و حمد به خود گوید.