(یادداشت – ۱۵ دسامبر ۱۹۱۰)
تقریباً هر کلمهای که مینویسم مناسب کلمه دیگر نیست، صامت ها را میشنوم که مثل حلبی به یکدیگر ساییده میشوند و مصوت ها چون سیاهپوستانِ یک نمایش، آوازش را می خواند. تردیدهای من در دایرهای دور هر کلمه قرار داد، آنها را پیش از دیدن کلمه می بینم، اما که چی! من اصلا کلمه را نمیبینم، اختراعش میکنم.