فیثاغورس بر این باور بوده است که روح نامیراست و به شکل انواع دیگر جانداران دگرگون میشود . همچنین حوادث در دوره های معینی دوباره روی میدهند و هیچ چیز به طور مطلق تازه نیست و این که همه ی پدیدههای جاندار باید خویشاوند هم باشند . از این گزارش و مانندهای آن میتوان استنباط کرد که فیثاغورس بر این باور بوده است که همه ی جانداران از یک خانواده اد و روح آدمی نیز یکی از شکلهای زندگی است که شکلهای دیگر آن را در جانداران دیگر میتوان یافت . اما روح آدمی مرگ ناپذیر است و پس از مرگ انسان در قالب جانداران دیگر دوباره پدید میآید و بدی روی قائل به «تناسخ» یا دیگردیسی روح بوده است . بر پایه ی این عقیده نباید جانداری را بیجان کرد .
این بریده کتاب از «مکتب های فلسفی از دوران باستان تا امروز» ترجمه و تالیف پرویز بابایی گلچین شده .