آیین اُرفه ای درواقع بیشتر یک دین بوده است تا یک فلسفه ، هر چد چنانکه از قطعه ی مشهور «زئوس سر است ، زئوس پیکر است ، از زئوس است که همه چیز پدید آمده » دیده میشود ، گرایش به همهخداانگاری داشته است ؛ لیکن تا آنجا که آن را میتوان یک فلسفه نامید ، نوعی شیوه ی زندگی بوده است نه تفکرِ نظریِ جهانشناختیِ صِرف ، و از این نظر یقیناً آیین فیثاغوری وارث روح اُرفه ای بوده است .
این بریده کتاب از «تاریخ فلسفه ؛ جلد اول : یونان و روم» اثر فردریک چارلز کاپلستون ، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی گلچین شده .