سال بلوا – عباس معروفی
وقتی خدا بخواهد مورچه ای را نابود کند ، دو بال به او میدهد تا پرواز کند ، آن وقت پرندگان شکارش میکنند . این بریده کتاب از رمان «سال بلوا» اثر عباس معروفی گلچین شده است . +1
وقتی خدا بخواهد مورچه ای را نابود کند ، دو بال به او میدهد تا پرواز کند ، آن وقت پرندگان شکارش میکنند . این بریده کتاب از رمان «سال بلوا» اثر عباس معروفی گلچین شده است . +1
پدر میگفت که هر جنگی به خاطر صلح در میگیرد ، و هر صلحی مقدمه ای است برای جنگ . چه کسی جلوی جنگها را میگیرد ؟ چه کسی مانع از آدم کشی می شود ؟ چه کسی صلح می
مگر آدم های نخستین چه می کرده اند که گناهشان را میشوریم و بهشان میگوییم وحشی؟ آدم ها از ترس وحشی میشوند ، از ترس به قدرت رو میآورند که چرخ آدمهای دیگر را از کار بیندازد ، وگرنه این
آدم ها حسودند ، زمانه بخیل است و دنیا عاشق کُش . این بریده کتاب از رمان «سال بلوا» اثر عباس معروفی گلچین شده است . +1
عمر باخته ها ، عاشق عمر دیگران می شوند ، همان جور که خودشان قربانی شده اند دیگران را هم نابود می کنند . با حرف های قشنگ ، وعدههای فریبنده ، سلیقههای یکنواخت ، زبان بازی ، زبان بازی
مرد ها همه شان بچه اند ، اما بعضی ها ادای آدم بزرگ ها را در می آورند و نمیشود بهشان اعتماد کرد ، به خودشان هم دروغ می گویند . این بریده کتاب از رمان «سال بلوا» اثر عباس
خیلی دلم میخواست تو رو به روی من می نشستی تا بگویم نگاه کن که چقدر خوار و ضعیف میشوند؟ چرا فکر نمیکنند؟ آدم مگر هر حرفی به زبانش آمد می گوید؟ نگاه کن چقدر حقیرند ، مثل بچه های
گاهی احساس میکردم دنیا براساس عقل و منطق مردانه می گردد که مردها شوهر زن ها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند ، اگر توانستند بچه به دامن شان بیاندازند و اگر نتوانستند اشکشان را دربیاورد . زن موجودیست معلول
از پله ها که می خواست بیاید بالا سرفه میکرد ، یعنی که حالا مرد خانه ام، دارم می آیم بالا . تو دلم گفتم کاش آدم بتواند دنیا را بالا بیاورد و این همه دروغ و ریا نبیند .
آن شب فهمیدم که به همین سادگی آدم اسیر میشود و هیچ کاری هم نمی شود کرد . نباید هرگز به زنان و مردان عاشق خندید . همین جوری دو تا نگاه در هم گره میخورد و آدم دیگر نمیتواند