دیوگنس لائرتیوس در «زندگینامه فیثاغورس» خویش به نقل از شعری از گزنوفانس حکایت میکند که چگونه فیثاغورث میبیند که کسی سگی را میزند . به او میگوید : «او را مزن ، من صدای یکی از دوستانم را در صدای او شناختم.» . خواه این قصه راست باشد یا نباشد ، إسناد عقیده تناسخ به فیثاغورس را میتوان پذیرفت .
این بریده کتاب از «تاریخ فلسفه ؛ جلد اول : یونان و روم» اثر فردریک چارلز کاپلستون ، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی گلچین شده .
0