وینستون از همان اولین برخورد از او خوشش نیامد . دلیلش را هم می دانست . این دختر حال و هوای میدان های بازی هاکی ، حمام های یخ و پیاده روی های جمعی و جلسات عمومی پالایش اندیشه را با خود همراه داشت . وینستون تقریبا از هیچ زنی خوشش نمیآمد ، خصوصاً اگر جوان و زیبا بود . متعصب ترین طرفداران حزب ، آنها که شعارها را دربست میپذیرفتند ، جاسوس های تازه کار و کسانی که به دنبال نقاط ضعف بقیه میگشتند ، زن ها و خصوصاً زنان جوان بودند . اما این یکی به نظر او از اکثر آنها خطرناک تر بود .
این بریده کتاب از رمان «۱۹۸۴» اثر جورج اورول گلچین شده است .
0