بدان که عادت مردمان بازار باشد که طعام به شب خورند و آن نیک زیانکار است و دایم با تخمه (سوء هاضمه) باشند ، و مردمان لشکری را عادت چنان است که در وقت ننگرند ، هر وقت که بیابند می خورند ، و این عادت ستوران (چهارپایان) است که هرگاه که علف می یابند بخورند ، و مردمان خاص و محتشمان ، یک وقت بیش طعام نخورند و این خویشتن داری نیکوست ولیکن تن ضعیف گردد و مردم پیوسته بی قوت باشند ، پس چنان صوابتر که محتشمان بامداد به خلوت اندک مایه تناولی کنند و به کدخدایی خویش شوند ، تا نماز پیشین (نماز ظهر) آن راتبی (جیره ای) که رسم باشد رسیده بود و آن کسان را که با ایشان نان خورند حاضر کنند و طعام بخوردند ، اما باید که به شتاب نخورند و آهسته باشند ، و شاید که بر سر طعام با مردمان سخن کنند که شرط اسلام است ، و لیکن سر در پیش افکنده دار و در لقمه ی مردمان منگر .
(این سطور از کتاب قابوسنامه اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر گلچین شده است)