(نامه به ماکس برود – ۸ اکتبر ۱۹۱۲) مدت ها جلوی پنجره ایستادم و خودم را به شیشه فشردم، بیشتر اوقات در این فکر بودم که مامور عوارض روی پل را با سقوط ناگهانی ام بترسانم.
(این سطور از کتاب «از نوشتن» اثر فرانتس کافکا گلچین شده است)
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت